با پیشرفت در فناوری و تغییر تقاضای بازار، صنعت جهانی فولاد در چند سال گذشته دستخوش تغییرات بسیاری شده است. گزارشهای انجمن جهانی فولاد نشان میدهد که تولید جهانی فولاد خام در سال ۲۰۲۱ به ۱.۹ میلیارد تن متریک رسیده است که نشاندهنده رشد پایدار است. قطعات تخصصی به طور فزایندهای توسط صنایع مورد نیاز هستند و تولیدکنندگان را به سمت تهیه قطعات با کیفیت بالا سوق میدهند. بلوک فولادیبرای رعایت استانداردهای سختگیرانه تولید. از آنجایی که تقاضا برای راهحلهای سفارشی فولاد افزایش یافته است، شرکتها به دنبال استراتژیهای جدیدتری برای تأمین منابع هستند که بهبود کارایی و پایداری زنجیره تأمین را تضمین میکند.
ژجیانگ سانیائو شرکت هوی فورجینگ، یکی از شرکتهای پیشرو در صنعت فورج فولاد در چین است و نماد تنوع محصول و تضمین کیفیت در ارائه بلوکهای فولادی با کیفیت بالا میباشد. این شرکت میتواند محصولات خود را با نیازهای مشتری تطبیق دهد - سانیائو نیازهای تعدادی از صنایع را برآورده میکند. با تکامل استراتژیهای تأمین منابع، برای تولیدکنندگان مهم است که از روندهای بازار جهانی مطلع باشند و راهحلهای نوآورانهای را برای بهینهسازی فرآیندهای تولید خود توسعه دهند تا در این دنیای به سرعت در حال تغییر، رقابتی باقی بمانند.
تغییر پویایی بازار و پیشرفتهای فناوری، روشهای سنتی تأمین بلوکهای فولادی را به چالش کشیده است. این فرآیند به طور سنتی با زنجیرههای تأمین جاافتادهای مرتبط بوده است که انعطافپذیری و پاسخ سریع به پویایی بازار را ندارند. به نظر میرسد یکی از راههای روشن برای کاهش هزینهها و بهبود کارایی، فاصله گرفتن از شیوههای سنتی است که صنایع در تلاش برای یافتن راهحلهای نوآورانه در برابر آن هستند. در اکتشافات اخیر در طیف وسیعی از علوم، شاهد تجلی این روند در جاهای دیگر هستیم. به عنوان مثال، برخی اکتشافات، کدهای ژنتیکی جدیدی را اثبات کردهاند که فعالیت ژنها را کنترل میکنند و گاهی اوقات مستقیماً فرضیات قبلی در ژنتیک را به چالش کشیدهاند. این تشابه در کشف علمی، بر اهمیت انعطافپذیری و جستجوی مسیرهای جایگزین تأکید میکند. اگر صنعت فولاد بتواند در گزینههای تأمین خود انعطافپذیر باشد، همانطور که دانشمندان تشویق میشوند تا درک خود از مکانیسمهای بیولوژیکی را دوباره ارزیابی کنند، صنعت فولاد نیز باید در مورد روشهای تأمین خود تأمل کند. پیشرفتها و روندهای فناوری، مانند بازارهای دیجیتال و اتوماسیون، فرصتی را برای فراتر رفتن از محدودیتهای روشهای منسوخ فراهم میکنند. همانطور که بازار خودرو با وسایل نقلیه الکتریکی شاهد تغییر در الگوهای مصرف است، نوآوریها باید به بخش فولاد اجازه دهند تا از این روند پیروی کند. با پذیرش راهکارهای مدرن تأمین منابع، این صنعت قادر خواهد بود تا با چالشهای لجستیکی مقابله کند و در عین حال به الزامات معاصر برای شیوههای پایدار سازگار با اهداف زیستمحیطی جهانی نیز بپردازد. بنابراین، با ادامه چالش صنعت با روشهای قدیمی، آینده تأمین منابع فولاد میتواند کارآمدتر و انعطافپذیرتر شود.
بازارهای نوظهور چشمانداز قابل توجهی برای خرید جهانی بلوکهای فولادی دارند، زیرا صنایع در سراسر جهان به دنبال تنوعبخشی به عرضه هستند. در شرایط فعلی اقتصاد جهانی با نوسانات تقاضا و عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی، اقتصادهای نوظهور ریسکهای تأمین را کاهش داده و گزینههای کمهزینهای را در بلوکهای فولادی ارائه میدهند.
کشورهایی با زیرساختهای توسعه نیافته، همگام با تقاضای روزافزون برای فولاد، به ویژه با رشد بازار انرژیهای تجدیدپذیر، سطح تولید را افزایش میدهند. در مورد توربینهای بادی، این امر باعث محبوبیت ناگهانی بلوکهای فولادی و ایجاد پیشرفتهای جدید در فرآیند تولید فولاد شده است. برای شرکتهایی که به دنبال پایداری در درازمدت هستند، حمایت از تأمینکنندگان در این مناطق، تا آنجا که در دستور کار کلی جهان به سمت فناوریهای سبز قرار میگیرد، از رشد اقتصادی در آنجا پشتیبانی میکند.
علاوه بر این، بومیسازی فناوری و لجستیک، تلاشها برای تدارکات جهانی را نیز ممکن میسازد. با بهکارگیری تدریجی تکنیکهای تولید مدرن و سیستمهای حملونقل بهبودیافته توسط بازارهای نوظهور، کارایی تدارکات بلوک فولادی به سرعت افزایش خواهد یافت. شرکتها از این پیشرفتها برای تحویل به موقع و کاهش هزینهها برای ایجاد جایگاهی محکم در بازار کالاها بهره خواهند برد.
در نتیجه، پیگیری استراتژیک بازارهای نوظهور برای تهیه بلوک فولادی، کلید سازگاری با تغییرات اقتصاد جهانی است. با بهرهگیری از منابع و فناوریهای محلی، کسبوکارها همگام با سهم خود در توسعه این مناطق نوظهور، پیشرفت میکنند.
در واقع، امروزه در بازار جهانی، تامین بلوکهای فولادی به طور فزایندهای پیچیده و رقابتی شده است. در واقع، میتوان گفت که سادهسازی گسترده تدارکات و افزایش قدرت تصمیمگیری، قطعاً در فناوری و استراتژیهای تامین بلوک برای فولاد تضمین شده است. انبوهی از ابزارها و پلتفرمهای دیجیتال پیشرفته به هر کسبوکاری کمک میکند تا در شبکه گسترده تامینکنندگان حرکت کند و فرآیند را به گونهای بهینهسازی کند که یافتن بهترین گزینهها را مطابق با نیازهای پروژه و بودجه موجود تضمین کند.
یکی از نوآوریها در این حوزه، استفاده از هوش مصنوعی (AI) و تجزیه و تحلیل دادهها است. با هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل دادهها، شرکتها میتوانند روندها را پیشبینی کنند، عملکرد تأمینکنندگان را اندازهگیری کنند و خطرات احتمالی را در زنجیره تأمین تخمین بزنند. کاربرد تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده به کسبوکارها این امکان را میدهد که حرکات بازار را درک و پیشبینی کنند، که در نتیجه امکان تنظیمات پیشگیرانه در اهداف منبعیابی یک شرکت را فراهم میکند تا تأخیر و هزینه را کاهش دهد. چنین پلتفرمهایی همچنین قادر به تسهیل ارتباط زنده با تأمینکنندگان هستند و از این طریق به کسبوکارها اجازه میدهند در کل فرآیند زنجیره تأمین واکنشپذیرتر و چابکتر باشند.
بلاکچین همچنین در زمینه بهبود شفافیت و قابلیت ردیابی در تهیه بلوکهای فولادی، دریچههایی را برای بسیاری از چیزهای جدید باز میکند. ایجاد یک دفتر کل تغییرناپذیر از تراکنشها، بلوکهای فولادی را از مبدا آنها در فرآیندهای مختلف تولید و در نهایت تا مقصد نهایی آنها ردیابی میکند، نه تنها برای اطمینان از انطباق با قوانین صنعت، بلکه برای ایجاد اعتماد بین ذینفعان. از آنجایی که فناوری همیشه پیشرفتهای هیجانانگیزی را به همراه دارد، صنعت فولاد نیز برای حفظ رقابتپذیری و برآورده کردن تقاضاهای رو به رشد یک بازار پویا، به دسترسی گسترده خود در پذیرش بازار نوآورانه از طریق کانالهای مختلف نیاز دارد.
اجرای شیوههای پایدار در بخش تولید و تأمین بلوک فولادی به دلیل تقاضای آن برای کاهش اثرات زیستمحیطی بر این بخش، روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند. انجمن جهانی فولاد گزارش داده است که صنعت فولاد حدود ۸ درصد از انتشار جهانی CO2 را تشکیل میدهد و این امر، اصلاح فرآیندهای تولید را ضروری میسازد. بنابراین، شرکتهای مختلف در حال اتخاذ شیوههای جدیدتری مانند فناوری کوره قوس الکتریکی (EAF) هستند که میتواند انتشار گازهای گلخانهای را تقریباً ۷۵ درصد در مقایسه با کورههای بلند کاهش دهد.
علاوه بر این، تأمین پایدار اکنون به یک عامل تعیینکننده در تهیه بلوکهای فولادی تبدیل شده است. استفاده از مواد بازیافتی در حال افزایش است، به طوری که موسسه بینالمللی آهن و فولاد اعلام کرده است که قراضه فلز بیش از 30 درصد از تولید فولاد را تشکیل میدهد. این امر ضایعات قراضه را کاهش میدهد و مصرف انرژی و استخراج مواد اولیه را در این فرآیند به حداقل میرساند. از آنجا که چنین اقداماتی لایه دیگری از انتظارات مصرفکننده را تشکیل میدهد، شرکتها به طور فزایندهای به تأمینکنندگانی که با شیوههای تهیه پایدار مطابقت دارند، برای حفظ رقابت در بازار، روی میآورند.
ادغام سیستمهای انرژی تجدیدپذیر در فرآیندهای تولید فولاد، یکی دیگر از نقاط عطف مهم در مسیر پایداری است. طبق مطالعه اخیر مککینزی و شرکا، پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۳۰، از طریق استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، انتشار گازهای گلخانهای تا ۷۵ درصد کاهش یابد. با افزایش تعداد شرکتهایی که به اهداف پایداری متعهد میشوند، تقاضا برای فولاد سبز تولید شده با حداقل انتشار کربن افزایش مییابد و در نتیجه، تغییر در کل صنعت به سمت فولاد با منبعیابی و تولید مسئولانه ضروری است.
امروزه، یک قاره در جهان در حال توسعه باید یک پیوند چندجانبه قوی ایجاد کند تا تضمین کند که زنجیره تأمین فولاد نه تنها کارآمد، بلکه انعطافپذیر نیز هست. صنعت فولاد ارزش جهانی ۱.۰ تریلیون دلار دارد و به شدت تحت تأثیر همکاریهای بینالمللی است. این همکاری برای تأمین افزایش تقاضا از ۲.۰۵ میلیارد تن فعلی که تا سال ۲۰۲۵ پیشبینی شده است، ضروری میشود. تحقیقات نشان میدهد که بیشتر تقاضای بینالمللی برای فولاد از بازارهای در حال توسعه، عمدتاً در آسیا، سرچشمه میگیرد، به ویژه هنگامی که توسعه زیرساختها و شهرنشینی افزایش مییابد.
اتحادهای استراتژیک شرکتها را قادر میسازد تا ضمن افزایش ظرفیتهای عملیاتی، از قابلیتهای تأمینکنندگان محلی بهره ببرند. آخرین گزارش مککینزی بیان میکند که شرکتهایی که در مشارکتهای جهانی برای تأمین منابع مشارکت میکنند، به فناوریهای نوآورانه دسترسی پیدا میکنند و از 20٪ صرفهجویی در هزینههای تدارکات بهرهمند میشوند. قراردادها با کشورهای غنی از مواد اولیه، زنجیرههای تأمین را از بیثباتی بازار محافظت میکند، اما جریانهای پایداری را نیز بهبود میبخشد که به طور فزایندهای در صنعت فولاد مورد توجه قرار میگیرد.
جدا از آن، با بهکارگیری فناوری، منبعیابی جهانی را به شیوهای کاملاً نوآورانه تغییر داده است. انجمن فولاد اروپا بهویژه ابزارهای دیجیتال را بهعنوان ابزاری قوی برای نظارت بر تحرکات زنجیره تأمین بهصورت بلادرنگ، اتصال شرکا و افزایش شفافیت و کارایی در نظر میگیرد. همه این موارد، امکان ایجاد یک چشمانداز منسجم را فراهم میکند که در آن همه شرکا در مناطق مختلف درگیر هستند و بنابراین میتوانند یک زنجیره تأمین چابکتر و پاسخگوتر برای تحویل بهموقع مواد مناسب و رعایت مقررات زیستمحیطی ایجاد کنند. با وجود همه این مشارکتهای قوی، فولاد آیندهای روشن در تطبیق خود با تغییرات و تقاضاهای جدید و نوظهور مداوم دارد.
درست است که لجستیک به عنوان ستون فقرات برای حفظ حرکت بلوکهای فولادی در بخش فولاد عمل میکند. زیرا با افزایش تقاضا برای فولاد، راهحلهای جدیدتری در لجستیک برای رسیدگی به تقاضا و حوزه حمل و نقل ضروری میشوند. روندهای اخیر ممکن است تمایل به توانایی تولید بیشتر با هزینههای کمتر در بخش لجستیک را نشان دهد، در حالی که اکثر کشورها به دنبال تقویت سیستمهای گردش اقتصادی خود هستند. لجستیک خوب نه تنها تجارت بینالمللی را در بر میگیرد، بلکه به هزینههای کلی مربوط به تهیه بلوکهای فولادی نیز کمک میکند.
به عنوان مثال، پیشرفتهای درخشان در لجستیک، شامل ادغام فناوری پیشرفته در کل مجموعه عملیات لجستیک است. اعتقاد بر این است که استفاده از تجزیه و تحلیل دادهها و قابلیتهای بلادرنگ میتواند کل فرآیند تصمیمگیری را برای مدیران لجستیک تقویت کند. استفاده از چنین ابزارهایی، اکثر زنجیرههای تأمین سازمانها را در سرعت بخشیدن به حرکت بین تولیدکنندگان و مشتریان نهایی در مورد حمل بلوکهای فولادی بهبود میبخشد. سیستمهای خودکار، جریان فرآیند را در انبارها و در حین حمل و نقل، بیشتر بهبود میبخشند و منجر به کاهش خطاهای ناشی از انسان و زمان چرخش بهتر میشوند.
یک راه حل بسیار نوآورانه، همکاری در سراسر زنجیره تأمین است. ذینفعان صنعت فولاد مانند تولیدکنندگان، ارائه دهندگان خدمات لجستیکی و مشتریان میتوانند با هم همکاری کنند تا یک شبکه حمل و نقل کارآمد ایجاد کنند. با به اشتراک گذاشتن منابع و اطلاعات، آنها میتوانند این تنگناها را شناسایی کرده و راههایی برای مقابله با آنها ایجاد کنند و در نهایت با افزایش سطح خدمات، هزینهها را کاهش دهند. این شرکتها قادر خواهند بود به تقاضای رو به رشد فولاد پاسخ دهند و در عین حال یک مزیت رقابتی پایدار در بازار ایجاد کنند.
بخش تجارت جهانی فولاد در حال حاضر به دلیل تغییرات در مقررات، دستخوش تغییرات قابل توجهی است. کشورها در حال اعمال استانداردها و تعرفههای زیستمحیطی تشدید شدهای هستند که بر قیمتگذاری بلوکهای فولادی و همزمان بر تصمیمات تأمین منابع برخی از شرکتها در سراسر جهان تأثیر میگذارد. این بدان معناست که شرکتها باید ضمن حفظ خونسردی خود در یک بازار رقابتی، با مقررات جدید نیز همکاری کنند.
به عنوان اقدامی برای پیشی گرفتن از تغییرات مقررات، شرکتها سرمایهگذاری بیشتری در فناوریهایی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی انجام دادهاند تا درصد شفافیت زنجیره تأمین را افزایش دهند. این فناوری به همه ذینفعان اجازه میدهد تا روند مربوط به بلوکهای فولادی را از مبدا تا معیارهای پایداری و رعایت مقررات محلی پیگیری کنند. فناوری به سادگی به این معنی است که کسبوکارها ابزار بهتری برای تهیه محصولات مورد نیاز خود دارند و در عین حال از فناوری برای درک اینکه کدام قوانین میتوانند تغییر کنند و بر سرمایهگذاریهای آنها تأثیر بگذارند، استفاده میکنند.
علاوه بر این، همکاری با تأمینکنندگان جهانی که مقررات منطقهای مختلف را میشناسند، میتواند مزیت قابل توجهی باشد. نکتهی کلیدی چنین مشارکتهای استراتژیکی، کمک به شرکتها برای درک الزامات انطباق و روندهای بازار است که زنجیرهی تأمین را انعطافپذیرتر نگه میدارد. در یک بخش دائماً در حال تحول، استراتژیهای تأمین فولاد به دلیل سازگاری با تغییرات نظارتی رونق خواهند گرفت. چشمانداز تأمین فولاد در نهایت توسط راهحلها و همکاریهای نوآورانه تعریف خواهد شد.
با پیشرفت بازار فولاد، هوش مصنوعی یا تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده، عامل تغییر در تهیه بلوکهای فولادی خواهد بود. طبق گزارش انجمن جهانی فولاد، تخمین زده میشود که تقاضای فولاد سالانه ۱.۷ درصد رشد کند. از این رو، فولاد به راهحلهای نوآورانه در منبع نیاز دارد. هوش مصنوعی همچنین برای اطمینان از اینکه شرکتها مجموعه دادههای عظیم را تجزیه و تحلیل میکنند و روند بازار را بهتر پیشبینی میکنند، مورد استفاده قرار میگیرد.
همچنین، با توجه به اینکه شرکتها اطلاعات تاریخی و فعلی بازار را در اختیار دارند، این امکان برای آنها وجود دارد که پیشبینی کنند کدام تأمینکنندگان بهترین خواهند بود. به عنوان مثال، طبق گزارش مککینزی، شرکتهایی که تجزیه و تحلیل پیشرفته را در فرآیندهای تدارکات به کار گرفتهاند، کاهش 20 درصدی در هزینههای تأمین را تجربه کردهاند. با پیشبینی دقیقتر تغییرات قیمت و مدیریت بهتر ریسکها، شرکتها میتوانند توافقنامههای بهتری را مذاکره کنند که سودآوری را افزایش میدهد.
فناوریهای هوش مصنوعی همچنین فرآیند منبعیابی را سادهتر میکنند: صلاحیت خودکار تأمینکننده، نظارت بر سیگنالهای بازار در زمان واقعی. بنابراین، این اتوماسیون حجم کار را کاهش میدهد و بینشهای استراتژیک را افزایش میدهد که به تصمیمگیری سریعتر کمک میکند. در نظرسنجی انجام شده توسط Deloitte، حدود ۸۶ درصد از سازمانها ادعا کردند که از یک سیستم منبعیابی هوشمند استفاده میکنند، تغییری معادل در بین تولیدکنندگان فولاد.
در واقع، اکنون هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیلهای پیشبینیکننده، به جای یک گزینه، به یک ضرورت برای تأمین فولاد برای شرکتهایی تبدیل شدهاند که مایل به حفظ رقابت در این بازار به سرعت در حال تغییر هستند. شیوههای آینده تأمین فولاد در واقع در دستان کسانی است که از این پیشرفتهای جدید به طور مؤثر برای افزایش بهرهوری و مسلح کردن خود به تصمیمات آگاهانه استفاده میکنند.
بازارهای نوظهور فرصتهای قابل توجهی برای خرید جهانی بلوک فولادی ارائه میدهند، زیرا به تنوعبخشی به زنجیرههای تأمین کمک میکنند و راهحلهای مقرونبهصرفه ارائه میدهند، بهویژه در زمینه نوسان تقاضا و عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی.
گسترش بخش انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه ساخت توربینهای بادی، منجر به افزایش تقاضا برای بلوکهای فولادی شده و نوآوری در فرآیندهای تولید فولاد را به دنبال داشته است.
همکاری با تأمینکنندگان در بازارهای نوظهور، از رشد اقتصادی پشتیبانی میکند و با اهداف پایداری جهانی همسو است و به کسبوکارها اجازه میدهد تا در فناوریهای سبزتر مشارکت کنند.
پیشرفت در فناوری و لجستیک، با افزایش تکنیکهای تولید و بهبود سیستمهای حمل و نقل، تلاشهای تدارکات جهانی را تسهیل میکند که منجر به منبعیابی کارآمدتر و تحویل به موقع میشود.
چارچوبهای نظارتی در حال تحول، از جمله استانداردها و تعرفههای سختگیرانهتر زیستمحیطی، به طور قابل توجهی تجارت جهانی فولاد را متحول میکنند و بر استراتژیهای قیمتگذاری و منبعیابی تأثیر میگذارند.
شرکتها به طور فزایندهای از فناوریهایی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی برای افزایش شفافیت زنجیره تأمین، ردیابی منشأ بلوکهای فولادی و اطمینان از رعایت معیارهای پایداری استفاده میکنند.
همکاری با تأمینکنندگان جهانی به شرکتها کمک میکند تا مقررات منطقهای و روندهای بازار را درک کنند، زنجیره تأمین انعطافپذیرتری را پرورش دهند و بینشهای ارزشمندی در مورد الزامات انطباق ارائه دهند.
یک رویکرد پیشگیرانه برای کسبوکارها ضروری است تا بتوانند به سرعت با تغییرات نظارتی سازگار شوند، انطباق خود را با قوانین حفظ کنند و در بازار پویای فولاد، مزیت رقابتی خود را حفظ کنند.
انتظار میرود تأکید بر راهحلهای نوآورانه و همکاری بین ذینفعان، آیندهی تأمین فولاد جهانی را در بحبوحهی تکامل مداوم این صنعت تعریف کند.